ماه مبارک رمضون
سلام عزیزم
سلام فرشت ی نازم......قشنگم........مهربونم.........نفسم
دلم برات خیلی تنگ شده.....خیلی زیاد.....
دلم میخواست که الان پیشم بودی تا بهات کلی حرف میزدم و قربون صدقت میرفتم.....
دلم خیلی گرفته میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟چون قرار بود توی این ماه عزیز تو توی دلم باشی.....
ولی حیف که قسمت نبود.........با خودم گفت بودم چی بد امسال ماه رمضون نمیتونم روزه بگیرم چون باردارم....
ولی نمیدونستم این حرف زود به گوشت میرسه و میری و من تنها میذاری........
تو میدونستی که من عاشق ماه رمضون ام؟؟؟؟؟؟؟
ولی عزیزم هرچی باشه من بیشتر عاشق توهم نفسم....
تورو خدا این دفعه اگه امدی، بیا و بمون.....باشه گلم؟؟؟؟؟؟
قبل از این که بیام توی وبلاگت و برات بنویسم کلی حرف دارم واسه گفتن....
ولی نمیدونم چرا تا میخوام شروع کنم واسه نوشتن همه یون حرفا از ذهنم پاک میشند
و چیزی برای گفتن نمیمونه......
به هرحال اومدم بهت بگم فرشته ی نازم دلم برات خیلی تنگ شده......
ماه رمضون شد و باز تنهام مثل همه سالهای دیگه.......
قرار بود امسال توی این ماه تو توی دلم باشی، ولی خوب قسمت نبود....
امیدوارم جایی که هستی حسابی برات خوش بگذره.......
خیلی خوشحالم که این ماه میتونم روز بگیرم، و افطار و سحر استفاده کنم
برای دعا خواندن و راز و نیاز.......
تا خدا من و قابل بدونه و این ماه با روحیه خوب، سرحال
ایشالا یکی از یون فرشتهای نازشو مهمون دلم کنه.....
عزیزم بابا جونت خیلی مهربون میدونی چرا؟ چون سحر به خاطر اینکه
من تنها نباشم بیدار میشه....
و باهم سحری میخوریم ولی روزه نمیگیره.......
از تنهایی خیلی بیزارم، این که هر سال سر سفر افطار و سحری تنهام........
کی بشه که ایشالا تو بیای و مامانی رو از تنهایی در بیاری.....
قشنگم زود بیا، باشه گلم؟؟؟؟؟
من و بابای رو منتظر نذار قربونت برم.....
خیلی خیلی جات خالی توی زندگی ما......
تو رو خدا زود بیا و برامون بمون.......
دوست داریم
خدا جون شکرت که میتونم امسال هم از این ماه پر برکت استفاده کنم.....
شکرت.........شکرت...........شکرت