فرشته نازم
سلام مامانی
سلام فرشتهای قشنگم، مهربونم، امیدم، زندگیم......
خوبی عزیزم؟ نازنینم این روزا اصلا حالم خوب نیست......
نمیدونم چه مه، دلم میخواد فقط گریه کنم، فریاد بزنم.........
از همه بیزارم، فقط میخوام تنها باشم، تنهایی تنها، میخوام با خودم خلوت کنم.....
با خدا حرف بزنم، بگم چرا خدا جون من اینقد تنهام، چرا ی نینی ندارم که از تنهایی در بیام......
خدا جون، من عشق نینیم، اصلا به دونه نینی من میمیرم، اینقد امتحانم نکن خدا جون..........
به خدا بگم خدا جون قربونت برم کی بهم نینی میدی؟ اونم سالم باشه و برام بمونه......
میشه خدا جون؟ میشه دوباره مادر بشم؟ میشه دوبارهای فرشته کوچولو مهمونه دلم کنی؟
میشه آرزو من و بابای رو برآورده کنی؟ چراغ دلمون رو با فرشتهای آسمونی روشن کنی؟؟؟؟؟؟
خدا جون هرچی ازت خواستم بهم دادی، این خواستمم برآورده کن، میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
میدونم که همیشه هوا مو داشتی خدا جون، و همیشه کمکم کردی، ممنونتم......
بهم صبر بده تا بتونم قوی باشم، امید داشته باشم، مهربون باشم، شکرگزارت باشم خدا جون.
فرشتهای نازم، میخوام از بابا جونت بگم که چقدر مهربونه،
و به فکر من، آخه میدونی چیه.....
بابا جونت رفته برام دوچرخه گرفته، صبحا که از خواب پا میشم و هوای بیرون خنک تره برم دوچرخه سواری..........
که هم هوا خوری کنم، هم این که وزنم کم بشه، آخه مامانی وقتی نگران و ناراحت و استرس، تنهام، کارم شده خوردن.......
امروزم از صبح که پا شدم اینقده دستو شونم درد میکرد که نگو، بابا جونت شده بود دکترم
تا عصر پیشم بود که من کمی بهتر شدم بد رفت سر کارش.......
تازهای ناهار خیلی خوشمزه هم برام درستید، تا که من سرحال سرحال بشم........
میبینی چه بابای خوب و مهربونی داری.......مرسی بابا جون که اینقد خوبی......
اینارو گفتم تا بدونیای بابا داری توپ توپ، عالی،،،،،،،،،پس منتظر چی هستی ناناز من...
زود بیا و منتظرمون نذار باشه گلم؟؟؟؟؟؟؟؟ قربونت برم من.......بوس
خدایا شکرت.